English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ironies U مسخره پنهان سازی
irony U مسخره پنهان سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
secretion U پنهان سازی
cover one's tracks <idiom> U پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
jack pudding U مسخره
dult U مسخره
snash U مسخره
hobbyhorse U مسخره
farceur U مسخره
sikt U مسخره
mockery U مسخره
zany U مسخره
clowns U مسخره
clowning U مسخره
clowned U مسخره
clown U مسخره
witticism U مسخره
rustic U مسخره
skits U مسخره
skit U مسخره
harlequin U مسخره
loutish U مسخره
jeap puddoing U مسخره
dulte U مسخره
jeering U مسخره
witticisms U مسخره
jeered U مسخره
cockeyed U مسخره
jeer U مسخره
jeers U مسخره
funny man U مسخره
satirized U مسخره کردن
fooled U دلقک مسخره
satirize U مسخره کردن
floppies U مسخره وار
satirising U مسخره کردن
satirises U مسخره کردن
satirised U مسخره کردن
spoof U کلاهبرداری مسخره
What a ridicrlous idea ! U چه حرف مسخره یی !
satirizes U مسخره کردن
satirizing U مسخره کردن
floppy U مسخره وار
fooling U دلقک مسخره
to smile at U مسخره کردن
to set at nought U مسخره کردن
fools U دلقک مسخره
burlesques U مسخره امیز
fool U دلقک مسخره
burlesque U مسخره امیز
to make merry over U مسخره کردن
to make fun of U مسخره کردن
imps U مسخره کردن
imp U مسخره کردن
fair game U مسخره کردنی
farcical U مسخره امیز
droll U مسخره امیز
antic U بی تناسب مسخره
illude U مسخره کردن
quiz U مسخره کردن
punchinello U لوده مسخره
ridiculous U مسخره امیز
spoofs U کلاهبرداری مسخره
quizzes U مسخره کردن
flump U مسخره وارراه رفتن
parodies U تقلید مسخره امیزکردن
parody U تقلید مسخره امیزکردن
fool around U خود را مسخره قراردادن
mowers U علف چین مسخره
mower U علف چین مسخره
tolaugh.atany thing U استهزاکردن مسخره کردن
to take fun at U استهزاکردن مسخره کردن
Don't be ridiculous! U خودت را مسخره نکن!
goof around U خود را مسخره قراردادن
To make fun of someone . To poke fun at someone . U کسی را مسخره کردن
To fool arounk . U مسخره بازی درآوردن
It is ridicrlous . I t is a farce . U اصلا" مسخره است
She ridicules every one U همه را مسخره می کند
befool U مسخره کردن گول زدن
kid U دست انداختن مسخره کردن
jeering U سخن مسخره امیز گفتن
jeers U سخن مسخره امیز گفتن
travesties U تقلید مسخره امیز کردن
jape U لطیفه زدن مسخره کردن
to poke fun at any one U با شوخی یا مسخره کسیرابستوه اوردن
travesty U تقلید مسخره امیز کردن
kidding U دست انداختن مسخره کردن
kidded U دست انداختن مسخره کردن
jeer U سخن مسخره امیز گفتن
To reduce something to the absurd . To make a travesty of something . U چیزی را بصورت مسخره درآوردن
jeered U سخن مسخره امیز گفتن
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
To tease someone. To pull someonelet. U کسی را دست انداختن ( مسخره کردن )
Why do you ridicule my suggestion? U چرا پیشنهاد مرا مسخره می کنی ؟
That's just ridiculous! U این که واقعا مسخره است! [طنز]
You look ridiculous in that old hat . U با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
as if to add insult to injury <idiom> U با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
opera bouffe U اپرای خنده دار که تا اندازهای مسخره امیز باشد
Your slander is completely preposterous . U تهمت وافترایی که می زنید بکلی مسخره وبی اساس است
rub something in <idiom> U دست گرفتن (صحبت درموردحرفی که شخص گفته یاکاری کهکرده به مسخره )
soubrette U بانویی که درنمایشات نقش فضولباشی ودسیسه کار را بازی میکند مسخره
cryptically U پنهان
veiled U پنهان
benined the curtain U پنهان
delitescent U پنهان
hidden line U خط پنهان
ram cache U RA پنهان
jackes U پنهان
cryptic U پنهان
backdoor U پنهان
perdu U پنهان
perdu or due U پنهان
cryptical U پنهان
hugger mugger U پنهان
perdue U پنهان
latent U پنهان
abstruse U پنهان
occult U پنهان
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
conceal U پنهان کردن
furtive U پنهان نهانی
conceals U پنهان کردن
closeting U پنهان کردن
cloaking U پنهان کردن
hickok belt U پنهان شدن
cloaks U پنهان کردن
i hid my self U را پنهان کردم
cloaked U پنهان کردن
closeted U پنهان کردن
hidden U پنهان کرده
cache U پنهان کردن
coverings U پنهان کردن
insconce U پنهان شدن
closets U پنهان کردن
disguised underemployment U کم کاری پنهان
disguised unemployment U بیکاری پنهان
cloak U پنهان کردن
mask U پنهان کردن
closet U پنهان کردن
hidden line removal U حذف خط پنهان
hideousness U پنهان بودن
fudge U پنهان شدن
fudged U پنهان شدن
fudges U پنهان شدن
fudging U پنهان شدن
concealment U پنهان بودن
abscond U پنهان شدن
covers U پنهان کردن
hidden objects U اشیاء پنهان
cover U پنهان کردن
hidden surface U سطح پنهان
hidden unemployment U بیکاری پنهان
caches U پنهان کردن
encrypt U پنهان کردن
eloign U پنهان کردن
absconds U پنهان شدن
masks U پنهان کردن
inapparent U ناپیدا پنهان
absconding U پنهان شدن
obreption U پنهان روی
to absent oneself U پنهان شدن
to be in hiding U پنهان بودن
hidden codes U کدهای پنهان
to be in hiding U پنهان ماندن
to keep dark U پنهان ماندن
hidden file U فایل پنهان
hidden inflation U تورم پنهان
to lie hid U پنهان ماندن
surreptitious U پنهان محرمانه
absconded U پنهان شدن
booby-trapping U پنهان تله
disguised U پنهان کردن
under cover <idiom> U پنهان شدن
sweep under the rug <idiom> U پنهان کردن
disguise U پنهان کردن
lay low <idiom> U پنهان کردن
hide U پنهان کردن
hide U پنهان شدن
booby-trapped U پنهان تله
concealable U پنهان کردنی
codes U رمزهای پنهان
booby-trap U پنهان تله
hides U پنهان شدن
secrete U پنهان کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com